قطار سرعت به سوی ثروت دارن هاردی
قطار سرعت به سوی ثروت دارن هاردی
«قطار سرعت به سوی ثروت» اثری از نویسنده ی محبوب کتاب های خود پروری و موفقیت، «دارن هاردی»، است. این کتاب برای کسانی نوشته شده که تازه کسب و کار خود را شروع کردهاند یا قصد راه اندازی آن را دارند.
کتاب قطار سرعت به سوی ثروت با ترجمه ی «سعید گل محمدی» و «گیتی شهیدی» در سال در انتشارات نسل نو اندیش منتشر شده است.
دارن هاردی اینجاست تا با قطار هوایی پرسرعت خود، شما را به هیجان انگیزترین و به یاد ماندنی ترین سفری که تا امروز داشته اید، ببرد.
هاردی زندگی خیلی از افراد بزرگ و موفق دنیا را مطالعه کرده است.
او حتی با خیلی از آنها مصاحبه کرده و از آنها چیزهای زیادی آموخته است.
حاصل این مطالعات و تحقیقات، همین کتاب است. با خواندن این کتاب در کنار
آشنایی با رموز موفقیت هاردی، با زندگی بزرگ ترین متفکران جهان هم آشنا میشوید.
قطار سرعت به سوی ثروت دارن هاردی
این کتاب پر از نکتههای ارزشمند و هوشمندانه ای است که همین حالا که کتاب را در دست دارید، میتوانید از آنها استفاده کنید.
دارن هاردی در این کتاب چیزهایی را به شما میآموزد که در هیچ مدرسه ی کسب و کار دیگری آنها را آموزش نمیدهد.
قطار سرعت را باید با دقت و تمرکز بالایی بخوانید و مثل یک کتابِ کار،
توصیههایاش را تمرین کنید. «جک کنفیلد» دربارهی این کتاب گفته است:
«دارن هاردی ماموریتی دارد. راه پیشرفت شما را دیده و آنقدر بخشنده است که میخواهد آن را به شما بگوید».
در بخشی از کتاب قطار سرعت به سوی ثروت میخوانیم:
چند سال پیش من و همسرم خدمتکاری را به نام لیتسیا استخدام کردیم.
او هر روز صبح با لبخند شادی بخش و با چیزهایی که خریده بود،
در آستانه در ظاهر میشد. با هم سلام و احوالپرسی میکردیم و او مستقیم به سراغ اتاق خواب میرفت.
موقعی که در را پشت سر او میبستم با خودم میگفتم: «طفلکی نمیداند چه کارهایی انتظارش را میکشند!».
من از جورابهای بدبو، لباسهای آویزان به جارختی، شیر فاسد داخل یخچال خبر داشتم. کار جالبی نبود؛ اما روزها خانه در اثر کار لیتسیا برق میزد.
میدیدم چطور با دقت غبار را از روی شیارهای تابلو پاک میکند و با دقت و وسواس هر خرده نانی که به کنار ظرف غذای حیوانات چسبیده، تمیز میکند.
قطار سرعت به سوی ثروت دارن هاردی
کار لیتسیا ملموسترین نشانه ی عشق ورزی به کاری بود که تاکنون دیده بودم.
هرگاه متوجه میشدم کاری را بیشتر از حد وظایف اش انجام داده،
مثل رنگ بندی کراواتها، کمربندها و جورابها، از او قدردانی میکردم،
فقط لبخند میزد و میگفت: «کاری نکردم، کار دیگری هست که انجام دهم؟».
ولی این کار دلیلی نمیشد که دفعهی بعد کم کاری کند.
مدتی طول کشید تا رفتار او را باور کنم؛ اما بعد فهمیدم او آن کارها را برای من انجام نمیداد. برای دل خودش انجام میداد.
او فقط عاشق عالی انجام دادن کارها بود و نهایت تلاش خودش را میکرد.
لیتسیا یکی از مشتاقترین افرادی بود که تاکنون شناختهام. عاشق چگونه انجام دادن کارش بود و با همین علاقه بود که کلید سوم روشن میشد.
(یعنی علاقه به چگونه انجام دادن کار).
من این کلید را دوست دارم؛ چون بیشتر از بقیه چالش برانگیز است.
انگیزه گرفتن از آن چه انجام میدهید و دلیل انجام دادن آن آسان است.
اما علاقه به چگونگی انجام دادن کار آن هم کارهایی به ظاهر بی فایده و گذرا
بسیار سخت است. کار آسانی نیست.
برای دانلود PDF و فایل صوتی کتاب به کانال تلگرام ما مراجعه کنید.