عشق به بازاریابی
عشق به بازاریابی
هر روز و هر ساعت و هر ثانیه که بیشتر می گذرد، بیشتر به این باور می رسم
که عشق و علاقه به کاری که می کنم از هر مورد دیگری مهم تر است برای موفقیت.
وقعاً می گویم و دوست دارم که شما هم این گفتۀ واقعی را سرسری فرض نکنید.
بازاریابی و فروشندگی بدون عشق و علاقه غیر ممکن است. واقعاً غیر ممکن است.
من در طی مدتی که به بازاریابی مشغولم افراد خیلی زیادی را دیده ام.
کسانی که شروع نکرده، این شغل را رها کرده اند و رفته اند.
کسانی که از کلمه بازاریابی متنفر شده اند. کسانی که حاضر شده اند پست ترین کارها را انجام بدهند ولی بازاریاب نباشند.
من این افراد را خیلی دیده ام و با آنها ارتباط داشته ام. کسانی را هم دیده ام که در این کار مانده اند.
سختی ها را تجربه کرده اند. تحقیر شده اند. نا امید شده اند. افسرده شده اند … ولی مانده اند و موفق شده اند.

عشق به بازاریابی
من به تجربه دریافته ام که تفاوت این دو دسته فقط و فقط در داشتن و نداشتن علاقه به کاری است که می کنند.
بازاریابی و فروش بدون عشق و علاقه غیر ممکن است. شما و من می توانیم تمام ضعف های مان را بهبود بدهیم.
می توانیم یاد بگیریم. تجربه کنیم. اشتباه کنیم. همه اینها را می توانیم به دست بیاوریم تا موفق شویم.
ولی اگر عشق و علاقه به کاری که می کنیم نداشته باشیم، همه اینها به درد نخور و بی فایده می شوند.
آیا می توانیم نسبت به چیزی که باورش نداریم، به او اعتماد نداریم، قبولش نداریم، عاشق شویم و علاقه مند باشیم؟
به یاد گفته دونالد ترامپ افتادم که می گوید:
«مرز بین موفقیت و شکست، داشتن یا نداشتن علاقه به کاری است که می کنیم.»
عشق به بازاریابی
تعریف که از «پرس فیلد» ارائه شده است:
تعریف خیلی مهمی در وجه تفاوت میان حرفه ای و غیر حرفه ای بودن است،
میزان عشق و علاقه به آن حرفه و فعالیت است؛ به همین سادگی.
به نظر من این تعریف واقعاً درست است. بر خلاف آن چیزی که ممکن است توی ذهن خیلی ها باشد،
حرفه ای کسی است که با عشق فراوان کارش را می کند.
این عشق و علاقه موجب می شود تا کاری که می کند برایش بالاترین ارزش ها را داشته باشد.
برای کارش وقت می گذارد، نقاط ضعف اش را اصلاح می کند، برای بهتر کارکردن اش بیشتر یاد می گیرد
و در نتیجه تمام زورش را می زند تا بهترین در کارش باشد و بعد هم با پول و مدال و موقعیت و … تشویق می شود
ولی او به هیچ وجه و هیچ وقت برای پول و مدال و … کار نمی کند. نکته را متوجه شدید؟
خیلی از اساتید بازرگانی حتی یک خرید و فروش ساده را هم تجربه نکرده اند، خیلی از مشاوران مالی مقروض اند،
خیلی از اساتید بازاریابی قدرت فروش یک شیشه ی خیار شور را هم ندارند،
خیلی از پزشکان متخصص پوست و مو کچل اند، خیلی از بازاریاب ها ترسو اند،
خیلی از فوتبالیست ها از صد موقعیت گل فقط 10 گل می زنند و …
همه ی این موارد شواهدی برای تأیید و تحسین این تعریف از فیلد است.
عشق، عشق بدون توقع رمز موفقیت است.
خیلی ها بر اساس رفع نیاز عاشق می شوند و تا تقی به توقی می خورد هم فارغ می شوند!
آنهایی که به کاری که می کنند عشق می ورزند و برای پول و موقعیت و … دچار توهم عشقی نمی شوند، بهترین ها هستند.
بیایید کاری که می کنید را همین حالا ظرف چند دقیقه ارزیابی کنید. ببینید واقعاً کاری که می کنید را دوست دارید؟
ببینید اگر برای کاری که می کنید هیچ مزدی نگیرید و هیچ پاداشی نصیب تان نشود،
باز همان کار را می کنید چون دوستش دارید و واقعاً خودتان را این کاره می دانید؟
هر پاسخ صادقانه ای که تهش پیدا شود، نشان دهنده ی حرفه ای بودن شما و یا غیر حرفه ای بودن شماست.
تعریف های دیگر را فراموش کنید.
عشق به بازاریابی
بازاریابی ، فروش ، آموزش ، آموزش بازاریابی ، نکته ، مورد ، عشق ، علاقه ،