ضمیر ناخودآگاه اثر زیگموند فروید
ضمیر ناخودآگاه اثر زیگموند فروید
از روانکاوی آموختهایم که ماهیت فرایند سرکوب در پایان دادن و محو کردن ایده یا فکری، که امری غریزی را نشان میدهد
نهفته نیست، بلکه ماهیت این فرایند پیشگیری از آگاهانه شدن آن ایده است.
زمانی چنین امری رخ میدهد، میگوییم که آن ایده در وضعیتِ «ناخودآگاه» است،
و قادر هستیم علت و بیّنه کارآمدی فراهم آوریم تا نشان دهیم حتی زمانی این فکر ناخودآگاه است،
حتی زمانی شامل ایدهای است که در نهایت به آگاهی وارد خواهد شد، میتواند تأثیراتی ایجاد کند.
هر چیزی که سرکوب میشود حتماً در ضمیر ناخودآگاه باقی میماند، لیکن بایست دقیقاً از همین اول خاطرنشان کرد که
مسائل سرکوبشده تمام ضمیر ناخودآگاه را تشکیل نمیدهند.
ضمیر ناخودآگاه حیطهای گستردهتر دارد و مسائل سرکوبشده قسمتی از ناخودآگاهاند.
ضمیر ناخودآگاه اثر زیگموند فروید
ذهن ناهشیار یا ضمیر ناخودآگاه یا ناآگاه دربرگیرنده پدیدههای روانی و فرآیندهای زندگی است که به وسیله شناسایی ادراک نشده و فاقد کیفیت آگاهیاند.
فروید ذهن را به دو قسمت هشیار و ناهشیار تقسیم کرد. بخش هشیار ذهن در برگیرندهٔ تمام افکار، احساسها و اعمالی است که ما در حال حاضر از آن آگاهی داریم.
ناهشیار شامل چیزهایی است که از آگاهی شخصی ما پنهان است. به باور فروید، ناهشیار،
انگیزههای ابتدایی و غریزی ما و نیز خاطرهها و هیجانهای اضطراب آوری که از نفوذ آنها به
ذهن هشیار جلوگیری شده است، را در بر میگیرد.
فروید یک ساختار عمودی و مرتبهای برای ذهن ارائه داد: ذهن هشیار، نیمه هشیار، و ذهن
ناهشیار. که هر یک زیر سطح دیگری قرار میگیرند.
فروید در سال ۱۸۸۱ از دانشگاه وین، پذیرش گرفت و سپس، در زمینههای اختلالات مغزی
و گفتاردرمانی و شناخت بیماری نادرِ آروشا کالبدشناسی اعصاب میکروسکوپی،
در بیمارستان عمومی وین،شروع به تحقیق کرد. او به عنوان استاد دانشگاه در
رشته نوروپاتولوژی، در سال ۱۸۸۵ منصوب شده و در سال ۱۹۰۲ به عنوان پروفسور، شناخته شد.
در ایجاد روانکاوی و روشهای بالینی برای روبرو شدن با علم آسیبشناسی روانی از طریق
گفتگو بین بیمار و روانکاو، فروید تکنیکهایی را مثل استفاده از تداعی آزاد (به روشی گفته
میشود که در آن بیمار هرآنچه را به ذهنش خطور میکند، بیان مینماید) و همچنین کشف انتقال
(فرایندی که در آن مراجع خاطرات کودکی خود را با درمانگرش درمیان میگذارد) و همچنین
فرایند تحلیلی روانشناسی را ارائه کرد. بازتعریف فروید از تمایلات جنسی که شامل
اشکال نوزادی هم میشد به او اجازه داد که عقده ادیپ (احساسات جنسی بچه نسبت به والدین
جنس مخالف خود) را به عنوان اصل مرکزی نظریّه روانکاوی درآورد.
تجزیه و تحلیل او از خود و رویاهای بیمارانش به عنوان یک آرزوی تحقق یافته او را به یک
مدل برای تجزیه و تحلیل علائم بالینی و سازکار سرکوب رسانید.
برای دانلود PDF و فایل صوتی کتاب به کانال تلگرام ما مراجعه کنید.